Examine This Report on داستان های واقعی
Examine This Report on داستان های واقعی
Blog Article
اخیراً، از این مکان برای برگزاری سالانه «توپ درخشان»، رویدادهای ترسناک، جشنوارههای فیلم و موارد دیگر استفاده شده است.
داستان طنز و خنده دار برای کودکان و قصه های با مزه برای سنین کم
چهار ستون این داستان کارآگاهی و مهیج آنقدر قرص و محکم است که در سال ۱۹۱۳ نوشته شده، اما هر چند سال یکبار نسخهی سینمایی جدیدی از آن ساخته میشود.
مجله
هتل استنلی در استس پارک کلرادو، کمتر از شش مایل از پارک ملی کوه راکی فاصله دارد. البته شاید موضوع قابل توجهتر، جذابیت ادبی، سینمایی و ماوراءالطبیعه آن باشد که توسط فیلم کلاسیک استنلی کوبریک در سال ۱۹۸۰ به نام «درخشش»، بدنام شد.
ناگهان، مرد دست خود را بالا آورد و دخترک جیغ بلندی از ته دل کشید. در دست چپ او سر بریدهی پدرش بود! دختر پشت سر هم جیغ میکشید. نمیتوانست خودش را کنترل کند.
بعد از چند جلسه مشاوره با این خانم متوجه شدم که او به دليل وابستگی به پدر و کمرنگ شدن حضور عاطفی او در زندگیاش به طور ناخودآگاه به دنبال مردی است که بتواند همچون یک پدر به او تکیه کند. او همسرش را در جایگاه پدر قرار میداد و همین عامل باعث شده بود که بعد از مدتی با خود دچار تضادهایی شود و نتواند رابطه گرمي را با همسرش برقرار کند و حتی در رابطه زناشویی هم چار مشکل شده بود.
در رفتار قاطعانه ما میتوانیم بر خواسته معقول خویش اصرار و پافشاری کنیم، توضیح داده و استقامت به خرج دهیم و در صورت لزوم از حمایت و کمک قانون بهره ببریم.در موضوع این زوج همانطور که ملاحظه کردید هر دو نفر منفعلانه عمل کردند و با بررسیهایی صورت گرفته مشخص شد از حداکثر توانشان برای انجام ندادن آنچه نمیخواهند کمک نگرفتند. وقتی مشاهده کردند حرفشان خریدار ندارد تسلیم شدند و هم اکنون بسیار نادم و متضرر هستند.
رامین پاسخ داد: «مدتی هست که خودم هم به این نتیجه رسیدهام که باید در همان زمان به هر قیمتی شده نمیگذاشتم این ازدواج صورت گیرد و الان هم خودم پشیمانم و هم برای نازنین ناراحتم اما به هر صورت الان به دنبال کمک هستیم تا بتوانیم از هم جدا شویم.»
در مطلبی که خواندید، ۱۱ داستان واقعی درباره ارواح، ارائه شد. همانطور که دیدید بعضی از آنها بسیار ترسناک و غیر قابل باور هستند.
برای اینکه از علی طلاق نگیرم حتی از خانوادهاش هم کمک خواستم. به آنها میگفتم هر کاری میتوانید بکنید تا من طلاق نگیرم، حتی با راهنمایی همانها پیش دعانویس رفتم تا شاید بتوانم با دعایی یا وردی شوهرم را از این کار منصرف کنم و دوباره محبتم را در دلش بنشانم ولی انگار هیچ تاثیری نداشت، مرتب به من میگفت شر خودت را بکن و برو، به من میگفت زنگوله پای تابوت.
گویا این کافی نبود، ظاهراً مسافرخانه توسط یک جادوگر نیز تسخیر شده است که قبل از دستگیری و قتل، در جستجوی یک سرپناه، به آنجا رفته بود.
“سوییچ ماشین داستان ترسناکی است که برای یک پدر و دختر در یک شب بارانی اتفاق افتد.”
و من کتاب میخونم، مادرم تعریف میکنه، من گوش میدم، من حرف می زنم و مـادرم یا پدرم چرت می زنند و شب می خوابیم… صبح صبحانهاي میخوریم، بعد برمیگـردم بـه زندگی!
اما چه معتقد باشید و چه نباشید، این ۱۱ داستان ارواح واقعی بدون شک شما را میترسانند. از داستان واقعی هتل استنلی (که الهامبخش استفن کینگ برای نوشتن رمان «درخشش» بود) تا اشباح بردههایی که در مزرعه میرتلز سرگردان بودند، این داستانهای واقعی ارواح ممکن است شما را وادار کنند که در مورد آنچه فکر میکنید میدانید، تجدید نظر کنید.